مرد و شیطان

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه ی خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه ی خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد  و لباس هایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد وبه خانه برگشت. مرد لباس هیش را عوض کرد و دباره راهی خانه ی خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجددا زمین خورد!  او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباس هایش را عوض کرد و راهی خانه ی خدا شد. در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد:" من دیدم شما در راه مسجد دوبار به زمین  افتادید"، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول ازاو به فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ به دست درخواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و...(به ادامه مطلب بروید.)

ادامه نوشته

یه روز یه ترکه...

یه روز یه ترکه میره سبزی فروشی تا کاهو بخره...

.............................................................................................................................

یه روز یه ترکـــه میره جبهه...

.............................................................................................................................

یه روز  یه ترکه خواست کتاب بنویسه...

.............................................................................................................................

یه روز یه ترکه داشته ذکر میگفته...

خواهشا مطلب رو در ادامه مطلب بخونید و بعد نظر بدین.

 

ادامه نوشته

روایتی تکان دهنده از رسول مهربانی ها!

علامه سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب معادشناسی (جلد چهارم) به بیان روایتی عجیب و تکان دهنده از رسول مکرم اسلام (ص) پرداخته که مطالعه آن را در روز میلاد مسعود آن یگانه خلقت، بی هیچ مقدمه ای به همه مسلمانان توصیه میکنیم.

عليّ بن‌ إبراهيم‌ ميگويد: 
حديث‌ كرد براي‌ من‌ پدرم‌ (إبراهيم‌ بن‌ هاشم‌) از سليمان‌ بن‌ مسلم‌ خَشّاب‌ از عبدالله‌ بن‌ جَريح‌ مكّي‌ از عطاء بن‌ أبي‌ رياح‌ از عبدالله‌ بن‌ عبّاس‌ كه‌ او گفت‌: ما با رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ در حجّة‌ الوداع‌ به‌ حجّ مشرّف‌ شديم‌.

رسول‌ خدا حلقۀ درِ خانۀ خدا را گرفت‌ و رو به‌ ما نموده‌ و با سيماي‌ مباركش‌ ما را مخاطب‌ قرار داد.

فَقَالَ: أَلَا أُخْبِرُكُمْ بِأَشْرَاطِ السَّاعَةِ؟ وَ كَانَ أَدْنَي‌ النَّاسِ مِنْهُ يَوْمَئِذٍ سَلْمَانُ رَضِيَ اللَهُ عَنْهُ، فَقَالَ: بَلَي‌ يَا رَسُولَ اللَهِ!
«و گفت‌: آيا ميخواهيد من‌ شما را به‌ علائم‌ و نشانه‌هاي‌ قيامت‌ باخبر كنم‌؟
و در آن‌ هنگام‌ نزديك‌ترين‌ افراد به‌ رسول‌ خدا سلمان‌ بود، و گفت‌: اي‌ رسول‌ خدا! بله‌ ما ميخواهيم‌ ما را باخبر كني‌!»...

ادامه نوشته

وقتی یک مساوی هفتصد میشود!

کسی پرسید؛ آیا کره زمین در یک تخم مرغ جا می شود؟

یکی پاسخ داد: معلوم است که نه. عقلت کجا رفته؟

دیگری گفت: این که چیزی نیست. اگر خدا بخواهد،

آسمان و زمین را در کوچکتر از تخم مرغ هم جا می دهد.

کسی پرسید؛ یکی مساوی چند تاست؟

یکی پاسخ داد: معلوم است. یکی مساوی یک تاست.

دیگری گفت: اگر خدا بخواهد، یکی مساوی صد تاست،

یکی مساوی هفتصد تاست، بیش از این حرف هاست.

این پاداش خدا برای خوب هاست.

بعضی خوشه ها ر شد می کنند، قد می کشند امّا گندم نمی دهند.

اگر به آنها بگویی؛ چرا گندم نمی دهید؟ می گویند؛

گندم ندادن بهتر است یا گندم سیاه و پوسیده دادن؟

راست می گویند. آدم وقتی گندم دادن بعضی خوشه ها را می بیند، می گوید؛ صد رحمت به گندم ندادن!

اگر گندم دادن به این است که نتیجه زحمات شبانه روزی کشاورز، سیاه و پوسیده  و خاکستر شود، همان بهتر که دانه ای روییده نشود.

امّا همه خوشه ها که اینگونه نیستند.

واِلا همه تا حالا از گرسنگی مرده بودند.

وقتی خدا می خواهد؛ دانه های بد، هیچ دانه ای نمی رویانند. اصلاً خودشان هم نمی مانند. امّا دانه های خوب، هفتصد دانه – حتی بیشتر از آن – می رویانند.[۱]

خدا خوبی ها را برای خوب ها می خواهد.

«پدر و مادرم، پدر و مادر خیلی خوبی بودند. مادرم یک خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری و حافظ شناس [بود.] البته حافظ شناس که می گویم، نه به معنای علمی و این ها، [بلکه] به مکعنای مأنوس بودن با دیوان حافظ [است].

[او] با قرآن کاملا آشنا بود و صدای خوشی هم داشت…  غرض  خانمی بود خیلی مهربان، خیلی فهمیده.

پدرم عالم دینی و ملّای بزرگی بود.»[۲]

حاج سید جواد خامنه ای، روحانی بود. نه تنها خود، بلکه اجدادش نیز – همه – عالم و روحانی بودند. خانواده همسرش نیز اینگومه بودند. آن ها در تبریز زندگی می کردند.

«ما اصلاً تبریزی هستیم. یعنی پدرم اهل تبریز و خامنه است. مادرم فارس زبان بود و ما به این ترتیب از بچگی هم با زبان فارسی، هم با زبان ترکی آشنا شدیم.»[۳]

خوب ها در به در جویای خوبی اند. هم جویای کار خوب، هم جویای جای خوب. و چه جایی خوب تر از شهر شهادتِ امام خوبان؛ علی بن موسی الرضا (علیه السلام). حاج سید جواد از تبریز به مشهد مقدس نقل مکان کرد تا غرق در خوبی ها شود. خدا نیز یک هدیه خوب به او و همسرش عطا کرد. هدیه ای که آنها را خیلی خوشحال کرد. آنها دوست داشتند یک جوری از خدا تشکر کنند. لذا یک اسم خوب برای هدیه خوب خدا انتخاب کردند. اسمی که خدا آن را خیلی دوست داشت؛ “علی”!

سید علی همزمان با بیست و هشتم صفر (۱۳۱۸ شمسی) در مشهد مقدس یه دنیا آمد. او دومین فرزند خانواده بود.

«ما هشت خواهر و برادر بودیم از دو مادر. یعنی پدرم از یک خانم سه فرزند داشت که هرسه هم دختر بودند. بعد آن خانم فوت کرده بودند و [پدرم] با خانم دیگری ازدواج کرده بودند. ما  بچه های این خانم دوم  پنج نفر بودیم؛ چهار برادر و یک خواهر. در این پنج نفر من دومی بودم. البته در این بین دو بچه هم از بین رفته بودند. با آن حساب من چهارمی می شوم. اما چون واسطه ها کم شده بود، من بچه دوم خانواده بودم.»[۴]


 

 برگرفته از کتاب : گلی که جاودانه ماند



[۱] – (سوره بقره : آیه ۲۶۱)

[۲] – حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (سخنرانی ۷/۲/۱۳۷۷)

[۳] – حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (سخنرانی ۷/۲/۱۳۷۷)

[۴] – حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (سخنرانی ۷/۲/۱۳۷۷)

 

سرود انقلابی بهاران خسته باد

به مناسبت فرا رسیدن دهه فجر سرود انقلابی بهاران خسته باد را برای شما عزیزان آماده دانلود کرده ایم.

دانلود دانلود رایگان(حجم : 708 کیلوبایت)(مدت سرود: 2 دقیقه و 23 ثانیه)

رمز فایل: www.emamemonji.ir

فتنه‌ 92 به کارگردانی و بازیگری چه کسانی روی صحنه خواهد رفت؟-قسمت آخر

قسمت اول

قسمت دوم

نقش ضلع خارجی جریان فتنه
برای آنکه به جامعیت تحلیلی برسیم لازم است تا «ضلع خارجی جریان فتنه» نیز در سناریوی مد نظر غرب جایابی شود. این بخش از فتنه متشکل از گروه‌های ضدانقلاب است که با محوریت شورای هماهنگی «راه سبز امید» مشغول فعالیت‌اند. از آنجا که حیات این جریان در دو سال اخیر به مخاطره افتاده است، فعالیت برای تأثیرگذاری در انتخابات آینده‌ی ریاست جمهوری، بیش از آنکه هدف غایی باشد، بهانه‌ای برای بقای این جریان محسوب می‌شود.
با این وجود، سرویس‌های جاسوسی غرب با ابزار این شورا در صددند در وهله‌ی اول به سامان‌دهی و انسجام نسبی اپوزیسیون بیرونی دست یابند. این جریان همچنین موظف به جمع‌آوری اطلاعات داخل کشور و ارائه‌ی برآوردهای منظم برای تعریف عملیات غربی‌ها در داخل و خارج کشور است.
هدف‌گذاری جدی‌تر شورای راه سبز امید «هیجانی کردن رفتار اجتماعی مردم» و در مواردی «موج‌سواری» بر هیجانات اجتماعیِ تولیدشده است. انجام فعالیت‌هایی برای محکومیت جمهوری اسلامی در بحث حقوق بشر نیز در فهرست مأموریت‌های این گروه قرار دارد. موارد دیگری نیز با استناد به سابقه‌ی چند ساله‌ی فعالیت این گروه قابل پیش‌بینی است که اجمالاً عبارت‌اند از:
-
زیر سؤال بردن سلامت انتخابات، این بار با کلیدواژه‌ی رمز «انتخابات آزاد»
-
تلاش برای افزایش منازعه‌ی قدرت در ایران
-
تأکید بر گفتمان سازش به عنوان تنها گزینه‌ی رهایی
-
بحران‌نمایی و تلاش برای اعلام ناکارآمدی دولت در ماه‌های پایانی
-
تلاش برای احیای ناآرامی‌های خیابانی
-
تلاش برای تأثیرگذاری منفی بر مشارکت مردم
-
مستندسازی مجدد موضوع تقلب و تخلف
 
نقش جریان انحراف در فتنه‌ی ۹۲
 
برای دستیابی به تحلیلی جامع‌تر در خصوص انتخابات ۹۲ و فتنه‌ی احتمالی، پرداختن به نقش جریان انحراف نیز کاملاً ضروری و لازم به نظر می‌رسد.
جریان انحراف، به عنوان یک حلقه‌ی حاشیه‌ای در اطراف دولت، در حالی وارد فضای انتخاباتی آینده خواهد شد که به نظر می‌رسد حوزه‌ی فعالیت خود را در دو بخش مورد پیگیری قرار خواهد داد؛ دو فضایی که قطعاً به صورت مکمل یکدیگر عمل خواهند کرد...

ادامه نوشته

نگاهی غلط(جنسیتی) به زن در جامعه!

از گذشته تا کنون همواره بحث حضور زن در جامعه مطرح بوده است و اینکه آیا زن بایستی در جامعه حضور داشته باشد؟ در صورت حضور، نحوه حضورش چگونه خواهد بود؟ در روزگار ما کفه ترازو به نفع گروهی سنگینی می کند که موافق حضور زن در جامعه اند و هر چه بیشتر می گذرد سنگینی آن افزایش پیدا می کند و نتیجه این روند، وضعیت فعلی جامعه ماست!

در حدیثی از حضرت زهرا (س) آمده است که سعادت زن آن است که هیچ مرد نامحرمی را نبیند و هیچ مرد نامحرمی هم او را نبیند. معمولا بعد از خواندن این حدیث و احادیثی ازاین حیث سعی می کنیم با هنر توجیه هزاران توضیح! برای رد کردن آن بیاوریم زیرا این احادیث را مطابق احولات کنونی روزگارمان نمی یابیم و یا ممکن است با قیافه عالمانه اجرای این احادیث را ناشدنی ،غیرممکن، غیر امروز بدانیم.

اگر کم و بیش اهل مطالعه و تاریخ باشیم باید بدانیم که گوینده این حدیث کسی است که به سهم خود والاترین مشارکت های فرهنگی و سیاسی را در حساس ترین مقاطع تاریخ بشر به خود اختصاص داده است و در مقطع نیاز که حضور خود را در جامعه ضروری می دانسته با تمامی وجود پا به میدان می گذارد و هزینه این حضور را با جان خویش پرداخت می کند. شاید جمع بین آن فرمایش و این عملکرد برای بسیاری دشوار باشد و گروهی به دلیل ضعف خود آن را متناقض ارزیابی کنند یا با حذف یکی از آنها، تکلیف خود را پیدا کنند. یعنی یا به ماندن زن مسلمان در خانه حکم داده اند و یا به حضور بی محابا و راحت و رایج زن در جامعه و اختلاط و تداخل حریم ها تن داده اند...

ادامه نوشته