فلسفه ی وجودی گنبد و گلدسته در مساجد چیست؟

متأسفانه هنوز بعضی از معماران عزیز از فلسفه گنبد و گلدسته، اطلاع ندارند؛ هنوز از رمز پردازیهای مسجد، بی خبرند؛ هنوز نمی دانند که محراب، نمادی در غار حراست و هنوز ... و آن وقت برای طراحی مسجد، قلم می زنند. گزیده ای از کتاب نکاتی کاربردی در معماری مساجد (تألیف سید تقی کاظمیان)
پیامبر گرامی اسلام (ص)، پس از هجرت و ورود به مدینه، با کمک اصحاب و یاران خود، اقامتگاهی بسیار ساده که دیوار آن به ارتفاع 5/3 متر و از خشت خام بر روی لایه ای از سنگ بود، که بعدها به دو برابر افزایش یافت. به دلیل تابش شدید آفتاب، دو سایبان از شمال و جنوب حیاط زده شد. ستون های سایبان ها از تن درخت خرما و پوشش آنها، برگهای درخت خرما، حصیر و پوست حیوانات بود. این، بنای ابتدایی مسجد النبی بود. در کنار همین مسجد، منزل همسران پیامبر (ص) قرار داشت. پیامبر گرامی اسلام (ص) پس از رحلت در یکی از اطاق های همسران خود به خاک سپرده شد. 
رسول خدا (ص) در اوایل هجرت، علاوه بر این مسجد، مسجد دیگری به نام قبا بنا کرد. مسجد النبی به منزله ی مسجد جامع شهر مدینه بود و در آنجا به امامت پیامبر اکرم (ص) نماز جمعه برگزار می شد. 
غیر از این دو مسجد، 9 مسجد دیگر در محله های مختلف، به یاری و کمک حضرت رسول (ص) ساخته شد که در آنها نماز جماعت اقامه می شد و با اذان بلال، در آنها نماز می خواندند. بی شک اولین طراح و معمار مسجد در اسلام، پیامبر اکرم (ص) بوده است. رسول خدا(ص)، به ساخت مساجد قبیله ها کمک می کردند. 
خانه ی پیامبر اکرم (ص) که پس از رحلتش فقط محل عبادت شده بود، به تدریج به صورت الگوی اصلی همه مساجد اولیه اسلام درآمد این مساجد، دارای قسمت سرپوشیده تقریباً عمیقی در طول دیوار قبله بودند و اطراف دیوراها نیز رواق هایی و جود دات که تأمین کننده ی سایبانی برای مردم بود. مسجدها، ابتدا عاری از هر گونه زیور و تزئینات بودند. شکل و طرح هندسی آنها مربع و مربع مستطیل بود که بعدها در ساختن بسیاری از مساجد و حتی مساجد امروزی، مورد استفاده قرار گرفت. به طور کلی، نیاز به مسجد، بیشتر از هر عامل دیگری...

برای خواندن ادامه این مقاله به ادامه مطلب بروید...

ادامه نوشته

احکام مسجد-بخش سوم

 
انتقال لوله فاضلاب مسجد از زير مسجد

321. آيا انتقال آب فاضلاب مسجد به وسيله لوله پوليكا از زير مسجد، در صورت ضرورت جايز است؟

ج. اشكال ندارد، با فرض عدم صدق تنجيس باطن مسجد.

بلندگوهاى مسجد

322. استفاده از بلندگوهاى مساجد كه صدا در خارج از مسجد پخش مى  كنند، تا چه وقت جايز است؟ آيا پخش مراسم سخنرانى و عزادارى جايز است؟

ج. اگر سبب اذيت همسايگان شود، جايز نيست.

نحوه ايستادن زن و مرد در مسجد

323.گفته شده اگر زن و مرد بدون حايل و پرده در كنار هم بايستند و نماز بخوانند، كراهت دارد مگر با رعايت فاصله ده زراع كه حدود پنج متر مى شود؛ در صورتى كه نماز جماعت باشد، آيا رعايت اتصال صفوف در جماعت با اين فاصله جايز است؟

ج. خير، بايد به نحو مذكور در مسأله ى 1155 رساله باشد و در اين جهت فرقى بين زن و مرد نيست.

شعر خواندن در مسجد

324.با توجه به كراهت خواندن شعر در مساجد، لطفا حكم اشعارى كه در مدح يا مرثيه اهل بيت و يا موعظه و مناجات با خداوند است را بفرماييد؟

ج. خواندن اشعار با موضوعات ذكر شده اشكال ندارد.

ورود اطفال به مسجد

325. بدون شك، آشنايى اطفال با مكان ها و مجامع مذهبى از كودكى امرى پسنديده است، آيا اين مطلب با توجه به حكم استحبابى كه براى جلوگيرى از ورود اطفال غير مميّز به مسجد مى شود چگونه قابل جمع است؛ و در صورتى كه جلوگيرى و ممانعت از ورود آن ها موجب تنفّر و انزجار آنان از چنين مكان هاى مباركى مى  شود، آيا باز هم جلوگيرى مستحب است؟ و آيا ورود حسنين ـ عليهماالسّلام ـ به مسجد و عدم ممانعت پيامبر ـ صلّى  اللّه  عليه  وآله  وسلّم ـ از ورود آنان مى  تواند دليل بر مطلوبيت ورود اطفال و كودكان به مسجد باشد؟

ج. اگر از اطفال غير مميّز مواظبت شود ـ كه مراعات آداب مسجد را بكنند ـ ورود آن ها مانعى ندارد.

فضا و زير زمين مسجد...

برای مطالعه ادامه احکام و همچنین پاسخهای آنها به ادامه مطلب بروید...

ادامه نوشته

احکام مسجد-بخش دوم

انتقال آبدارخانه و تصرّف در مسجد

271. آيا انتقال آبدارخانه  ى مسجد به جاى ديگر، در صورتى كه مستلزم آن باشد كه يك متر از صحن مسجد به جاى آبدرخانه جايگزين گردد، جايز است؟

ج. انتقال آبدارخانه كه مستلزم تغيير وقف در غير جهت وقف است، مجاز نيست.

تخريب مسجد براى خيابان

272. آيا تخريب قسمتى از مسجد يا تمام آن، جهت تعريض خيابان جايز است؟

ج. جايز نيست.

عقب  نشينى مسجد

273. آيا عقب  نشينى، هنگام تجديد بناى مسجد، طبق قوانين شهردارى به نحوى كه چند متر از مسجد داخل خيابان واقع شود جايز است؟

ج. جايز نيست.

تبديل مسجد به پايگاه بسيج

274. دو باب حجره براى ضروريات و دفتر مسجد ساخته اند، آيا تبديل آن به پايگاه بسيج و مانند آن، جايز است؟

ج. جايز نيست.

صندوق قرض  الحسنه در محوطه  ى مسجد

275. در محوطه  ى مسجد، دو باب دكان جهت انجام كارهاى صندوق قرض  الحسنه عام  المنفعه با موافقت هيأت امناى مسجد احداث شده است و بابت آن سالانه مبلغى به مسجد اجاره پرداخت مى  شود. آيا ادامه  ى كار اين صندوق در مكان فعلى جايز است؟

ج. اگر محوطه  ى مسجد وقف حياط مسجد يا مثل آن است، تغيير آن به دكان جايز نيست و بايد به حال اوّل برگردد و چنان چه از اراضى مسجد است كه بايد عوايد آن صرف مسجد شود، ساختن دكّان در آن و اجاره ى آن و صرف عوايد در مسجد با نظر متولّى شرعى و با نبودن شخص خاص به عنوان متولّى، با نظر حاكم شرع، اشكال ندارد.

تخريب مغازه  ى مسجد

276. درب ورودى مسجدى بين دو مغازه  ى متعلّق به مسجد قرار گرفته است، به طورى كه از طرف خيابان، ظاهر مسجد را به شكل تجارت خانه درآورده است، برداشتن آن دو مغازه چه حكمى دارد؟

ج. از مغازه  ى متعلّق به مسجد، بايد استفاده  ى مغازه شود و نبايد از بين ببرند.

خارج كردن خاك از مسجد

277. اگر كسى اندكى از خاك مسجدى را از آن جا خارج كرده باشد و آن خاك مفقود شده باشد، وظيفه  ى او چيست؟

ج. اگرمقدار كمى است كه به نظر عقلا موجب ضمان نيست، در فرض سؤال وظيفه  اى ندارد.

تبديل فرش هاى مسجد

278. فرش هاى مسجدى فرسوده شده و در صورت عدم تعويض از بين مى رود. آيا جايز است آن هارا فروخته و به أحسن تبديل كنيم؟

ج. جايز است.

انتقال وسايل مسجدى به مسجد ديگر

279. مسجدى است قديمى كه داراى فرش و اثاثيه  ى فراوان است و در نزديكى آن مسجد جديدى ساخته شده كه جمعيّت زيادى به آن جا مى  روند و وسايل مسجد قديم در معرض تلف و احيانا سرقت است. آيا مى  توان آن وسايل را به مسجد جديد نقل داد؟

ج. اگر در مسجد قديم قابل استفاده نباشد، انتقال عين آن وسايل يا بدل آن ها، اشكال ندارد.

تبديل ظروف وقفى مسجد

280. آيا مى  توان ظروف وقفى مسجد را ـ كه قديمى شده و مورد استفاده نيست ـ فروخت و به ظروف بهترى تبديل كرد؟

ج. جايز است.

فروش وسايل اضافه براى هزينه  ى مسجد...

برای خواندن ادامه احکام وپاسخ آنها به ادامه مطلب بروید...

ادامه نوشته

احکام مسجد-بخش اول

فروش مصالح اضافى مسجد

228. آيا فروش مصالح اضافه آمده از بنّايى مسجد، براى پرداخت قرض همان مسجد جايز است؟

ج. جايز است.

احداث مسجد در زمينى بدون دسترسى به مالك آن

229. زمينى براى شخصى بوده كه از كشور فرار كرده و رفته است، سپس آن زمين را مسجد كرده  اند. وظيفه شرعى درباره اين مسجد چيست؟

ج. از او بايد تحقيق و جستجو كنند كه تا ممكن است از او اذن بگيرند و اگر به او دسترسى حاصل نشد و اجازه از او ممكن نشد، حاكم شرع آن زمين را به جماعتى اجاره دهد كه آن جا را مصلّى كنند كه اجاره به نفع مالك است و هروقت پيدا شد، پول اجاره را به او بدهند.

زيلويى كه اكنون براى مسجد مورد استفاده نيست

230. اهالى روستايى، تعدادى زيلو را در حدود بيست و چهار سال پيش جهت فرش مسجد جامع اين روستا وقف كرده اند. اخيرا مسجد مذكور با قالى فرش شده است و زيلوها بدون استفاده مانده است و اهالى و هيأت امناى مسجد، بر اين عقيده  اند كه زيلوها را جهت مراسم مذهبى در حسينيه، مهديّه و امثال آن، از مسجد خارج نمايند. حكم شرعى را بيان فرماييد.

ج. بفروشند و پولش را صرف مسجد نمايند.

وقف بخشى از مال موقوفه  ى خاصه براى مسجد

231. شخصى سهم خود از حمّامى را كه ثلث ابقايى اولاد پسر است، بر مسجدى وقف نموده است. آيا اين وقف صحيح است؟

ج. فقط مى  تواند حقّ خود را به مسجد اختصاص دهد و بعد از وفات او حقّ بطون ديگر به حال خود باقى است و به هر حال وقف آن صحيح نيست.

صرف درآمد مسجد مخروبه در مسجد جديد...

برای خواندن ادامه این احکام و پاسخ آنها به ادامه مطلب بروید...

ادامه نوشته

سفري به عرش..

اينجا طلائيه است...

به قول حاج عبدالله(ضابط طلائيه) عجب طلائيه...

نميدونم تاحالا رفتين يا نه ولي براي مني كه ارزوي كربلا رو دارم ، اونجا واقعا يه بهشته و هيچ چيزي نميشه گفت شايد اين صدا و اين داستانها گوشه ي كمي از طلائيه رو نشون بده ،اگه تاحالا نرفيتن كربلا اين صدا رو گوش بدين كمي بيشتر نيست ولي .فقط ميشه گفت وقتي ميري طلائيه وقتي ميري شلمچه انگار تو صحراي كربلايي ، شايد فقط خاك باشه ولي اين خاك بوي تربت اباعبدلله رو ميده.

تخريب نفس

از دوكوهه تا گردان تخريب پياده دو كيلومتر راهه تقريبا و ما اينو پياده ميريم با خودم فكر كردم شايد خدا اين مسافتو گذاشته تا قبل از رسيدن به گردان تخريب اول نفسمان رو تخريب كنيم

حسينيه حاج همت

دوستاي خوبم دعا كنيد قسمتمون بشه دوباره بريم من عيد 91 رو اونجا بودم تو حسينيه حاج همت .ميگن دوكوهه سكوي پرواز شهدا بوده با خودم گفتم اينجايي كه من نشستم سكوي پرواز كدوم شهيد بوده يعني ميشه سكوي پرواز منم باشه ، وقتي ميري اونجا ارزو ميكني بال داشته باشي تا پا رو سر و صورت شهدا نزاري

حاج احمد متوسليان

فقط هر وقت دلتون دريايي شد واسه حاج احمد متوسليان هم دعا كنيد. چند وقت پيش دوستاشون گفتن ايشون هنوز زنده اند ولي معلوم نيست كي ازاد بشن تمام دنيا و حقوق بشر كشك دموكراسي و ديپلمات كشك ، دوستاي خوبم دعا كنيد ازاد بشه خيلي وقته منتظر اين سردار خوبمونيم

یا علی...

 

وقتي به شلمچه رسيديم همه زانو زدن هيچ كس توان راه رفتن نداشت انگار زانوهايمان فهميده بودند اينجا قبله گاه عاشقان است.


آقا بس است كمي زودتر بيا...

رسیدم ...
زود رسیدم ...
باز هم به این لحظه های عاشقانه رسیدم در دنیای گرم 
حضورت در زمین ..
می دانم : تنها مانده ای .. تنها نشسته ای ..
دعا کن مولای من : 
دعا کن تا من هم به اجابتی آسمانی برسم از أمن 
یجیب های عاشقانه ات ..
عاشقی مثل من ندیده ای در این حوالی : 
که هم لیلی باشد و هم مجنون ..
لیلا شدم از آن روز که به نام تو رسیدم و این عاشقانه ها .. 
تا بنویسم : تا آرام بگیرم : تا عاشقانه نفس بکشم در زمین ..
مجنون شدم از آن روزی که کاسه ی عاشقانه هایم در زمین 
به پای عشق تو شکست و تو ... : دست مرا گرفتی ..
کاش می دانستم با قلب و جان م چه کرده ای که این 
چنین خروشانم ..
که تاب ندارم ٰ آرام ندارم حتی برای لحظه ای ثانیه ای بی تو ماندن در زمین ..
بیدارم شب های جمعه ی زمین را به شوق آمدنت ..
نمی آیی ؟
ببین : من هم مثل تو گوشه ی خلوت عاشقی ام
نشسته ام و نگاهم به مغرب آسمان است ...
بتاب : بتان جان من : 
عجیب دلتنگم برای ندای أنا المهدی در زمین ..
غربت بس است : مولای من بیا ...
بیا لیلای بیقرارت را آرام کن به بانگی به ندایی 
به صوت دلنشین قرآنی ...
دلم : قرآنی می خواهد عاشقانه که قاری آیه های 
دل نشینش تو باشی ...
دلم اذانی می خواهد عاشقانه که مُوذن واژه هایش
بارانی اش تو باشی ...
دلم قصه ای می خواهد عاشقانه که آدم قصه های 
حوایش تو باشی ..
دلم : مردی می خواهد آسمانی که صدای قدم هایش 
عاشقانه باشد و کمی شبیه صدای قدم های تو در
آخرین روزهای غیبت ..
بیا :‌ ظهور کن مولای من ...
تشنه ام بی تابم ، آب می خواهم .. 
از کوثر جوشان ظهورت در آفرینش : بیا سیرابم کن ...

غروب جمعه...

عصر يك جمعه دلگير دلم گفت بگويم

كه چرا عشق به انسان نرسيدست

 و‎ ‎چرا‎ ‎آب به گلدان نرسيدست

 و‎ ‎هنوزم كه هنوزست غم عشق به پايان نرسيدست

 بگو حافظ دل خسته ز‎ ‎شيراز‎ ‎بيايد‎ ‎بنويسد

كه هنوزم كه هنوزست چرا‎ ‎يوسف گمگشته به كنعان نرسيدست

 و چرا كلبه احزان به گلستان نرسيدست

 و عصر اين جمعه دلگير‎ ‎وجود‎ ‎توكنار‎ ‎دل هر بيدل آشفته شود حس

 تو كجايي گل نرگس(عج)؟