سبک زندگی

سان دیدن آقا که تمام شد . فرمانده پادگان برای عرض خیر مقدم و ارائه گزارش پشت تریبون قرار گرفت .
زمانی که شروع به صحبت کرد.
صدایش کاملا آشکار بود . باورمان نمی شد فرمانده پر صلابت پادگان ما که هیچ یارای تحمل نگاه او را نداشت.
جلوی ابهت و هیبت آقا کم آورده بود ،چه کم آوردنی!!
هروقت دعوت می شد برای برنامه یا کلاس یا یکی از دوستانش می خواست باهاش قرار بزاره، یه نگاه به تقویمش می کرد و اگر اون زمان وقتش پر بود مودبانه معذرت میخواست: ببخشید تو اون زمان من وقتم پره یا ببخشید من یه قرار ملاقات مهم دارم و …
با چشمان کاملا باز
هنوز بعضی از همکاراش در بیمارستان بی حجاب بودن،همینطور بعضی از زن های فامیل ولی مهین همیشه حجابش رو حفظ می کرد. واسه همین بعضیا بهش توهین می کردن و می گفتن:((از تو بعیده که اینقدر ساده باشی و تحت تأثیر جَو انقلاب قرار بگیری . آخه این چیه سرت کردی؟))
مهین هم می گفت:((من به بقیه کار ندارم و برای حجابم هدف دارم!چون مسئله حجاب رو از ته دل درک کردم و اصلا از روی سادگی و نادونی،با حجاب نشدم.))به خانوادَش هم که به خاطر این توهین ها ناراحت می شدن می گفت:((مطمئنم یه روز همینایی که به حجاب اهمیت نمیدن،بیشتر از من بهش مقید میشن!))
شهیده مهین دانش
شهادت:1359
علت شهادت:بمباران آبادان
بر گرفته از:عروس خاک،ص34
حدیث مربوط:
امام علی(ع) میفرمایند:
صیانت زن او را شاداب تر و زیبایی اش را پایدارتر می کند.
غرر الحکم،ص 405