نوحه حضرت زینب
امروز به مناسبت فرارسیدن سالروز وفات حضرت زینب سلام الله علیها یک نوحه زیبا با صدای حاج محمود کریمی آماده دانلود کرده ایم ، امیدواریم با دانلود این نوحه زیبا و گوش کردن به آن ما را هم دعا کنید.


امروز به مناسبت فرارسیدن سالروز وفات حضرت زینب سلام الله علیها یک نوحه زیبا با صدای حاج محمود کریمی آماده دانلود کرده ایم ، امیدواریم با دانلود این نوحه زیبا و گوش کردن به آن ما را هم دعا کنید.
نویسنده : حسین وحید خراسانی
زبان کتاب : پارسی
تعداد صفحه : ۳۹۲
قالب کتاب : PDF
حجم فایل : ۲,۷۲۰ کیلوبایت
توضیحات : حسین وحید خراسانی مرجع تقلید شیعه دوازده امامی است. کلاس درس او پررونقترین کلاس حوزه علمیه قم است و به طور متوسط در هر جلسه درس وی حدود ۲ تا ۳ هزار طلبه شرکت میکنند. وحید خراسانی از مراجع سنتی قم به شمار میرود...
با عرض سلام خدمت همه پایگاه های اینترنی به خصوص پایگاه هایی که لوگوشون در صفحه اول ما بوده
به علت اشکالاتی که در قالب امام منجی پیش اومد این قالب تا مدتی به جای قالب قبلی می ماند و
بعد از چند روز با برطرف شدن مشکل قالب قبلی لوگوی پایگاه هایی که در صفحه
اول بوده انشاالله برمی گرده پس از ما نرنجین در برنامه نویسی قالب مشکل پیش اومده بود
با تشکر
عمار - مدیریت پایگاه
امروز یه مولودی زیبا از سید مهدی میرداماد به مناسبات جشن میلاد امام جواد(ع) برای دانلود آماده کردم دانلود کنید و لذت ببرید.
مرحوم علامه نوری از عالم بزرگوار و متقی و معدن علم و فضل، شیخ المشایخ شیخ جواد و او از پدر بزرگوارش عالم متقی شیخ حسین نجفی نقل میکند: مردی نصرانی در بصره تجارت داشت سود بسیار از بازرگانی به دست آورد، به طوری که بصره را برای سکونت و تجارت خود مناسب ندید. همکاران و دوستانش برای او نوشتند به بغداد بیا، بصره برای تو سزاوار نیست. ناگزیر اموال خود را گرد آورده، به سوی بغداد حرکت کرد تا بتواند به کسب خود ادامه دهد.
در راه دزدان به وی حمله کردند و اموالش را چپاول نمودند. تاجر بینوا با دست خالی و پای پیاده خود را به یکی از بادیه نشینها رسانیده و به عنوان مهمان بر آنها وارد شد. کم کم با اهل قبیله مأنوس گردید، و در تغییر مکان با آنها همراه، و در کار و شغل زراعت با آنها همکاری مینمود.
پس از مدتی با خود گفت: گویا من بر این مردم تحمیل شدهام. لذا روزی با جوانان و رفقا اندیشه خود را به میان گذاشت. به ا و گفتند: مطمئن باش تو بر ما تحمیل نشدهای. زیرا بودجه روزانه معینی برای خوردن و آشامیدن میهمانان منظور است، و با بود و نبود تو تغییری در آن داده نمیشود، آسوده باش.
تا اینکه عدهای از آنها قصد زیارت ائمه(علیهمالسلام) کردند و جهت توشه راه، گندم و خرما تهیه کردند، ا ین نصرانی هم شوق زیارت پیدا کرد و گفت: از تنهایی در اینجا خسته میشوم، اگر مانعی ندارد مرا هم با خود ببرید تا کمکی برای شما باشم.
لذا آن نصرانی را هم با خود بردند. از توشه آنها میخورد و مواظب اثاث آنها بود، تا به نجف اشرف وارد شدند، زیارت کرده سپس عازم کربلا شدند.
ایام عاشورا بود، چون داخل کربلا شدند، همه کربلا پر از ماتم و شور و گریه بود. کنار صحن منزل کردند و اثاثیه خود را پیش نصرانی گذاشتند و به او گفتند: همین جا بمان تا فردا بعد از ظهر ما نزد تو میآییم.
شب عاشورا بود، نصرانی در آنجا ماند. چون مقداری از شب گذشت، سه بزرگوار دید که از حرم خارج شدند، یکی از آنها به دیگری فرمود: نام زائرانی را که در این شهر آمدهاند در دفتر مخصوص ثبت کن.
آن دو نفر جدا شدند و رفتند، مدتی گذشت و برگشتند و صورت اسامی را تقدیم آقا نمودند. آقا نگاهی به دفتر کرد و فرمود:هنوز از افراد زائر باقی مانده است.
دوباره رفتند و برگشتند و گفتند: کسی باقی نمانده است. آقا فرمود: باز هم لیست کمبود دارد، آن را کامل کنید.
برای سومین بار به همه جا مراجعه کردند، برگشتند و گفتند: هیچ کس باقی نمانده است مگر این مرد نصرانی.